معرفی کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟!” از اسپنسر جانسون
- رضا فتحیفرد
مشخصات کتاب:
- عنوان کتاب: چه کسی پنیر مرا جابجا کرد
- موضوع/ ژانر: تحول و روانشناسی/ داستان کوتاه
- نویسنده: اسپنسر جانسون
- زبان: دو زبانه فارسی ـ انگلیسی
- سال نشر:
- مترجم: فروزنده دولتیاری
- رده سنی: بزرگسال
- انتشارات: آتیسا
- تعداد جلد: ۱
- قطع: رقعی
- تعداد صفحات: ۱۱۵
کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد” با عنوان انگلیسی Who moved my cheese، داستانی زیبا و کوتاه درباره دو موش و دو آدم کوچولو (به اندازه موش) هستش که هر ۴ شخصیت برای پیدا کردن پنیر در یک هزار توی پیچ در پیچ قرار گرفتهاند.
پنیری که شخصیتهای داستان به دنبالش هستند، در واقع هدف زندگیشون محسوب میشه. باید ببینیم هر کدوم به چه روش و شکلی به دنبال هدفشون خواهند رفت. و سوال اینجاست که چگونه میشه پنیرهای بیشتری به دست آورد؟
موشهای این داستان با مغزهای کوچک و بیشتر با غریزه حیوانی خود عمل میکنند، ولی آدم کوچولوها با مغزهای انسانی در کنار احساسات و عواطفی که دارند، به دنبال هدفشون هستند.
قصه در مکانی نامشخص روایت میشه و کاراکترهای آدم کوچولوها توی داستان دقیقا ویژگیهای ساده و پیچیده ما رو فارغ از مسائل جنسیتی، نژادی، سن و سال و … نشون میدن.
در طی جستجوی پنیر به مشکلاتی بر میخورن، روشها و راهکارهای متفاوتی از خودشون ارائه میکردن. تصمیمات مختلفی میگیرند.
نویسنده این اثر پرفروش در این داستان قصد داره به ما بگه که همه ما انسانها اشتراکاتی با همدیگه داریم و نیاز داریم تا راه خودمون رو از همه پیچ و خمهای زندگی پیدا کنیم و زمانهای حساسِ تغییر رو در زندگیمون بشناسیم.
درباره نویسنده کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟”
اسپنسر جانسون
کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟” نوشته اسپنسر جانسون، فیزیکدان و نویسندهی آمریکایی است. شهرت او بدلیل کتابهای خوبش در حوزه خودیاری و موفقیت است. کتابهایی مثل “چه کسی پنیر مرا جابهجا کرد؟” و “مدیر یک دقیقهای“.
اسپنسر جانسون به پادشاه تمثیل معروف است. این لقب را به دلیل ارائه راه حل آسان و ساده برای مسائل پیچیده و دشوار به او دادهاند. او عمیقترین آموزههای زندگی رو در قالب یه قصه شیرین و خواندنی مطرح میکنه.
این کتاب برای چه کسانی مفید و مناسب هست؟
تقریبا برای همه! این کتاب برای مدیریت تغییر در زندگی و کسب و کاره! تغییر هم برای هر کسی توی زندگیش لازمه. همه ما نیاز داریم تغییراتی توی زندگیمون ایجاد کنیم. تقریبا سن و سال هم نمیشناسه!
اگه احساس میکنید زندگیتون نیاز به تغییر داره. اگه فکر میکنید کسب و کارتون باید دچار تغییراتی بشه. اگه برای موفق شدن باید چیزهایی رو تغییر بدید. حتی اگه از تغییر کردن میترسید، کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد” برای شماست!
توی کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد” یه روش عالی برای ایجاد تغییر و تحول توی کار و زندگی ارائه میکنه.
مطالعه این کتاب بیش از دو ساعت طول نخواهد کشید. اگر به شنیدن کتابهای صوتی علاقه دارید، میتونید فایل صوتی این کتاب رو تهیه کنید.
نکات و درسهایی از کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟”
با خواندن این کتاب به نکات و درسهای مهمی از زندگی دست پیدا میکنیم. اکثر این پندها و آموزهها را نویسنده بطور شفاف در قالب جملاتی مفهومی بیان کرده است که در ادامه آنها را خواهیم خواند.
برخی از آموزههای عمیق کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد:
خوردن پنیر شما را خوشحال میکند. (دستیابی به هدف خوشحال کننده است)
تغییرات طبیعی هستند. خواه انتظارش را داشته باشیم خواه نداشته باشیم.
نباید نسبت به تغییرات و اتفاقات اطراف بیتفاوت باشیم.
برای هرگونه تغییر باید آماده بود. از قبل پیش بینی کرد و برای دستیابی به هدف جدید برنامه ریزی کرد.
در زمان تغییر، شرایط را باید تجزیه و تحلیل کرد.
آماده پذیرش هر نوع تغییر باشیم. ممکن است شرایط زندگی و کار برایمان به ناچار تغییر کند. این تغییرات ممکن است عادلانه نباشند. اما چارهای جز تغییر رفتار و هدف خود نداریم. باید سریعا خودمون رو با تغییرات و شرایط جدید وفق بدیم.
ممکن است ظاهر اهداف انسانها یکسان باشد، ولی ماهیت و باطن آنها باهم فرق داشته باشد. یکی به فکر مادیات است، یکی معنویات، یکی دنبال آسایش است، یکی دنبال زندگی شاد در کنار خانواده، یکی میخواهد ریاست کند، دیگری میخواهد مالک همه چیز باشد.
انسانها به میزان و بزرگی هدفشون تلاش میکنند.
انسانها هرچه داشتههاشون براشون اهمیت داشته باشه، به همون اندازه در حفظ و نگهداری اون تلاش میکنند.
دنیا خیلی بیرحمه و همه چیز بر وفق مراد پیش نخواهد رفت. و عملا ما هیچ حق و برتریای نسبت به دیگران در زندگی نداریم. به جای غر زدن، ناامید شدن و سرزنش کردن، باید دست به کار شد و تلاش بیشتری کرد. اگر به تلاش کردن ادامه بدیم و ناامید نشیم، به موفقیتهای بزرگتری نسبت به قبل دست خواهیم یافت.
با اینکه تلاش کردن و ادامه دادن سخت است، باید بدانیم که عاقبت خوشی خواهد داشت.
با تصور و خیال بافی بدون تلاش کردن نمیشود موفق شد. باید از دایره امن و راحت خود خارج شد. شروع به تلاش کردن کرد. آنگاه تصور و خیال بافی درباره رسیدن به هدف، ما را به سمت هدف هدایت میکند.
از تلاش و تغییرات نباید ترسید. قدم گذاشتن در مسیر جدید و ناشناخته بدون ترس موجب خرسندی میشه. غلبه بر ترس یعنی آزادی! حرکت کردن در مسیر صحیح، آزادی به بار میآورد.
هیچ وقت برای تغییر دیر نیست.
ماندن در دایره امن و راحتطلبی رفته رفته سطح انتظارات و توقعتان را از زندگی پایین میآورد. کیفیت زندگی کاهش پیدا خواهد کرد و …
امنیت؛ آگاهی داشتن از محیط اطراف است نه حبس کردن خود در شرایط راحت، یکنواخت و تکراری!
مشکلات و تغییرات اطراف خود را نباید نادیده گرفت. بلکه باید متناسب با اون تغییرات، تصمیم و رفتار صحیحی داشته باشیم.
یک جا نشستن و تلاش نکردن و منتظر معجزه ماندن کاری از پیش نمیبرد. همانگونه که تلاشها و کارهای اشتباه و بیربط برایتان کاری نمیکند. دستاورد چنین شرایطی، فقط فشار عصبی و روانی و خستگی برای فرد هست.
وقتی یه کار تکراری رو برای مدتها انجام بدی و تغییر مثبتی حاصل نشه، اون تلاش بیهوده و احمقانه است.
برای رسیدن به هدف، باید ریسک کرد، ریسک کردن بهتر از هیچ کاری نکردن است! مطمئنا با هیچ کاری نکردن هیچ چیز عایدمون نخواهد شد. باید با جرات در راه رسیدن به هدف قدم گذاشت.
قدم گذاشتن در مسیر هدف، موجب احساس سرزندگی خواهد شد. برای شروع این تغییر شک نکنید.
اگر تغییر نکنی، از بین میروی! (دیالوگ یکی از آدم کوچولوها)
با بروز تغییرات در زندگی، ما هم باید تغییر کنیم و متناسب شرایط جدید رفتار کنیم.
ترس به حدِ کم خوب است و باید به آن احترام گذاشت. اما اگر به حد غیر منطقی بیشتر شود که شما را از انجام کار باز دارد، غلط است. اگر نمیترسیدی چه میکردی؟! (دیالوگی از داستان)
هر چه دیرتر شروع به تغییر کنی، تغییر کردن برایت سختتر میشود. با این حال، دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
وقتی توی مسیر رسیدن به هدف قدم میگذاری و شروع به تلاش کنی، متوجه خواهی شد که قدم گذاشتن توی این مسیر آنقدرها هم سخت نبوده است که در ابتدا فکر میکردی.
به جای اینکه اجازه بدید شرایط بر شما چیره بشه، شما باید بر شرایط چیره بشید.
همواره هدفتون رو مورد بازنگری قرار بدید، شاید هدفتون دیگر مناسب شرایط، زمان و تغییرات رخ داده نباشه. هر چه زودتر هدفهای قدیمی و نامناسب رو رها کنید، اهداف بهتر و مناسب زودتر به سراغتون میان.
افکار و باورهای قدیمی شما رو به سمت هدف جدید هدایت نمیکنه. افکار جدید شما رو به رفتارهای جدید سوق میده.
اگر دنبال موفقیت جدید هستی، باید از مسیر جدید حرکت کنی! برای رسیدن به چیزی که تابحال نداشتی، باید کارهایی رو انجام بدی که تا بحال انجام نمیدادی!
وقتی میبینی که میتونی هدف جدیدی پیدا کنی و از اون لذت ببری، مسیرت رو تغییر بده.
تغییر موجب بدتر شدن اوضاع نمیشه، بلکه موجب هدایت بهتر فرد به سوی هدف میشه.
توجه به موقع به تغییرات کوچک، به تو کمک میکنه خودت رو برای تغییرات بزرگتری که در راهه آماده کنی!
زندگی رو بیش از حد ساده نگیر. باید موقعیتهای زندگی رو تجزیه و تحلیل کرد.
همواره خودت رو در حال پیدا کردن موقعیت و فرصت بهتر تصور کن.
انعطاف پذیر باش و فورا حرکت کن. باید خود را زودتر با تغییرات امور تطبیق داد. وگرنه ممکن است دیگر خیلی دیر شود.
تا انسان تغییر نکنه، هیچ چیز بهتر نمیشه. انسان وقتی پاداش میگیره که بر ترسش غلبه کنه و از ماجراجویی لذت ببره.
انسان تا خودش از فایده تغییر آگاه نشه، اقدامی برای تغییر نخواهد کرد.
انتظار تغییر رو داشته باشید. تغییر رو کنترل کنید. خودتون رو با سرعت با تغییر تطبیق بدید.
با هدف حرکت کنید.
اگر به استقبال تغییر برویم، شاید بهتر از آن باشد که تغییر رخ دهد و ما خودمون رو متناسب اون تغییر بدیم.
صفحه اختصاصی "معرفی کتاب"
برای دسترسی به لیست کامل کتابهای معرفی شده و یا معرفی کتابهایی که خوتون خوندید به ما، وارد صفحه اصلی "معرفی کتاب" بشید.